تبخیر کردن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
تبخر
مترادف و متضاد
خشک کردن، تبخیر شدن، بخار شدن، تبخیر کردن، متصاعد شدن، تبدیل به بخار کردن، برباد رفتن
تبخیر شدن، بخار شدن، تبخیر کردن
فرهنگ فارسی
بخار کردن بصورت بخار در آوردن
لغت نامه دهخدا
تبخیر کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بخار کردن. ( ناظم الاطباء ). بصورت بخار درآوردن.
کلمات دیگر: