کلمه جو
صفحه اصلی

چپاول کردن


مترادف چپاول کردن : غارت کردن، به تاراج بردن، به یغما بردن، تاراج کردن، چپو کردن

فارسی به انگلیسی

depredate, despoil, foray, harry, plunder, sack

despoil, foray, harry, plunder, sack


مترادف و متضاد

despoil (فعل)
دزدیدن، چپاول کردن، غارت کردن

swoop (فعل)
از بین بردن، قاپیدن، چپاول کردن، بسرعت پایین امدن

ransack (فعل)
جستجو کردن، چپاول کردن، غارت کردن، لخت کردن، زیاد کاوش کردن

foray (فعل)
چپاول کردن، غارت کردن، تاخت و تاز کردن، تهاجم کردن، پیغام بردن

maraud (فعل)
چپاول کردن، غارت کردن، نهب و غارت کردن، به قصد غارت حمله کردن، دله دزدی یا تلاش کردن

spoliate (فعل)
دزدیدن، چپاول کردن، غارت کردن

غارت کردن، به‌تاراج بردن، به‌یغما بردن، تاراج کردن، چپو کردن


فرهنگ فارسی

تاختن . تاراج کردن . چپو کردن . غارتیدن . یغما کردن . تالان کردن .

لغت نامه دهخدا

چپاول کردن. [ چ َ وُ »َ دَ ] ( مص مرکب ) تاختن. تاراج کردن. چپو کردن. غارتیدن. یغما کردن. تالان کردن. رجوع به تاختن و تاراج کردن و غارتیدن شود.

پیشنهاد کاربران

قابل توجه کاربر مهدی کشاورز، قیمه. قورمه. کباب. آش. . . هم تورکی است. و هم چنین فرهنگ. آهنگ. سرهنگ. و تفنگ. گلن گئدن. توپخانا. . . . . . . .

نهب کردن

چپاول تورکی است. چون در زبان عربی و لهجه هایش حروف گچپژ نیست. قابل توجه کاربر کشاورزی کلمه قاشق و بشقاب هم تورکی است. چون ما تورکهاغذا را در قابلمه و غازان پخته و در بشقاب ریخته و با قاشق می خوردیم.

قون از فعل قونماق ( نشستن پرنده بر روی درخت ) دوز ( دوز. مثل دوز و کلک ( حرف راست. حرف ناراست ) تلفظ این دوز ( راست. و درست ) برای غیر تورکها محال است ) . دوز زمینهای هموار مثل باراندوز. اسلاندوز ( اصلاندوز ) . سولدوز ( نام قبلی نقده. سول ( چپ. زمینهای هموار سمت چ
پ ) اولدوز ( یلدیز ) دوزدوزان ( دوز دوزانیق ) . بالدیز. . . . خاندوزی ( سرزمینهای هموار وصاف، خان )


کلمات دیگر: