کلمه جو
صفحه اصلی

تازه وارد


مترادف تازه وارد : نورسیده، جدیدالورود، ناآشنا، ناوارد، کم تجربه، بی اطلاع

متضاد تازه وارد : کهنه کار

فارسی به انگلیسی

newly arrived, incoming, new comer, arrival, fresh, hot, latecomer, tenderfoot, [n.] new comer

newly arrived, [n.] new comer


arrival, fresh, hot, latecomer, newcomer, tenderfoot


فارسی به عربی

مهاجر

مترادف و متضاد

newcomer (اسم)
خوش نشین، تازه وارد، نوایند

immigrant (اسم)
اواره، کوچ نشین، تازه وارد

نورسیده، جدیدالورود ≠ کهنه‌کار


ناآشنا، ناوارد


کم‌تجربه، بی‌اطلاع


فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که تازه ورود کرده باشد بتازگی آمده جدید الورود.

فرهنگ معین

( ~. رِ ) [ فا - ع . ] (ص مر. ) غریب ، ناشناس .

لغت نامه دهخدا

تازه وارد.[ زَ / زِ رِ ] ( ص مرکب ) کسی که تازه ورود کرده باشد و بتازگی آمده باشد. ( ناظم الاطباء ). جدیدالورود.

فرهنگ عمید

۱. کسی که تازه به جایی وارد شده.
۲. [مجاز] بی تجربه.

دانشنامه عمومی

تازه وارد (فیلم ۱۹۹۰). تازه وارد (انگلیسی: The Rookie) فیلمی در ژانر جنایی، اکشن، زوج هنری، و کمدی-درام به کارگردانی کلینت ایستوود است که در سال ۱۹۹۰ منتشر شد.
کلینت ایستوود
چارلی شین
رائول هولیا
تام اسکریت
لارا فلین بویل
آنتونی پلنا
زاندر برکلی
پل بن-ویکتور

پیشنهاد کاربران

freshman
fresher

نوآمد. [ ن َ / نُو م َ ] ( ن مف مرکب ) نوآمده. تازه وارد.


کلمات دیگر: