کلمه جو
صفحه اصلی

تاشو

فارسی به انگلیسی

that can be folded, coilapsible


foldaway, jointed


فارسی به عربی

مرن , مقدمة عربة المدفع , نعال
مطواة

مرن , مقدمة عربة المدفع , نعال


مترادف و متضاد

slipper (اسم)
خزنده، تاشو، کفش راحتی، لغزنده

foldaway (صفت)
تاشو

lissom (صفت)
چابک، چالاک، نرم، تاشو، قابل انحناء، بنرمی

lissome (صفت)
چابک، چالاک، نرم، تاشو، قابل انحناء، بنرمی

lithesome (صفت)
چابک، چالاک، نرم، تاشو، بنرمی

limber (صفت)
خمیده، مطیع، نرم، تاشو، خم شو

pliant (صفت)
دمدمی مزاج، نرم، تاشو، خم شو، راضی شو، زود راضی شو

flexible (صفت)
قابل تغییر، نرم، قابل انعطاف، تاشو، خم شو، قابل انحناء

jackknife (اسم)
بازو بسته شونده، چاقوی بزرگ جیبی، بدنبال، تا شو، قلمتراش

گویش مازنی

/taa shoo/ گاوی که تنها به خیش بسته شود

گاوی که تنها به خیش بسته شود



کلمات دیگر: