کلمه جو
صفحه اصلی

زالوکه

لغت نامه دهخدا

زالوکه. [ ک َ / ک ِ ] ( اِ ) غلوله کمان گروهه که از گل سازند و آن را زالوک نیز گویند، غالوک نیز دیده شده و اصح است. ( آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ).

زالوکه. [ ک َ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان مشک آباد اراک. رجوع به زالو شود.

زالوکه . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان مشک آباد اراک . رجوع به زالو شود.


زالوکه . [ ک َ / ک ِ ] (اِ) غلوله ٔ کمان گروهه که از گل سازند و آن را زالوک نیز گویند، غالوک نیز دیده شده و اصح است . (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ).



کلمات دیگر: