کلمه جو
صفحه اصلی

راضی داشتن

فرهنگ فارسی

خشنود ساختن . خردسند کردن

لغت نامه دهخدا

راضی داشتن. [ ت َ ] ( مص مرکب ) خشنودساختن. خرسند کردن. راضی ساختن :
چه دارم تا ترا راضی توانم داشتن جانا
در اینصورت اگر خوش میشوی آزردنم اولی.
آزرد اکبرآبادی ( از ارمغان آصفی ).


کلمات دیگر: