مونث زاهی شتر که گیاه حمض را چرا نکند
زاهیه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
زاهیة. [ هی ی َ ] (ع ص ) مؤنث زاهی . || شتر که گیاه حمض را چرا نکند. (اقرب الموارد). شترانی که شوره گیاه را چرا نکنند. (منتهی الارب ).
( زاهیة ) زاهیة. [ هی ی َ ] ( ع ص ) مؤنث زاهی. || شتر که گیاه حمض را چرا نکند. ( اقرب الموارد ). شترانی که شوره گیاه را چرا نکنند. ( منتهی الارب ).
پیشنهاد کاربران
زاهیه : روشن
الزاهی : درخشان
ازاهی : تابناک، درخشان، نورانی، روشن، واضح، بی ابهام، درخشنده.
ازاهی : تابناک، درخشان، نورانی، روشن، واضح، بی ابهام، درخشنده.
زاهیه : زاهیه یک اسم زنانه عربی است ، به معنی: پاک ، روشن ، درخشان ، خودنما.
زاهیا : زاهیا بادی که شاخه ها را تکان می دهد .
زاهیا : زاهیا بادی که شاخه ها را تکان می دهد .
زهیه : گلدار
زهور : گل ها
زاهیه : زاهیة المشرقة، الزاهرة، المضیئة، درخشان روشن ، درخشان ، نورانی .
کلمات دیگر: