کلمه جو
صفحه اصلی

ذرار

لغت نامه دهخدا

ذرار. [ ذِ ] ( ع مص ) بدخو گردیدن ناقة. || خشم. || اعراض.

ذرار. [ ذِ ] ( ع اِ ) دانه های متفرقه.

ذرار.[ ذِ ] ( ع مص ) مذارة. بدخو شدن ناقة. خشم. اعراض.

ذرار. [ ذِ ] (ع اِ) دانه های متفرقه .


ذرار. [ ذِ ] (ع مص ) بدخو گردیدن ناقة. || خشم . || اعراض .


ذرار.[ ذِ ] (ع مص ) مذارة. بدخو شدن ناقة. خشم . اعراض .



کلمات دیگر: