۱ - هماهنگی دمسازی . ۲ - پرده ایست مرکب از مقام عراق و اصفهان . ۳ - نوعی از ساز هوایی ( ساز بادی ) .
سازگری
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سازگری. [ گ َ ] ( اِ مرکب ) نام پرده ای است از موسیقی مرکب از مقام عراق و اصفهان. ( برهان ) ( جهانگیری ) ( غیاث ) ( شعوری ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) :
زمزمه سازگری در عراق
کرده به آهنگ عراق اتفاق
سازگری را همه خواهان شده
نغمه او تا به صفاهان شده.
زمزمه سازگری در عراق
کرده به آهنگ عراق اتفاق
سازگری را همه خواهان شده
نغمه او تا به صفاهان شده.
امیرخسرو ( از شعوری و انجمن آرا و آنندراج ).
|| نوعی از ساز هوائی .( ناظم الاطباء ) ( اشتینگاس ).کلمات دیگر: