( ذراقة ) ذراقة. [ ذَرْ را ق َ ] ( ع اِ ) سرّاقة. آبدزدک. تُلُنبه . زرّاقة. مضخة. آب انداز. رجوع به آبدزدک شود.
ذراقه
لغت نامه دهخدا
ذراقة. [ ذَرْ را ق َ ] (ع اِ) سرّاقة. آبدزدک . تُلُنبه . زرّاقة. مضخة. آب انداز. رجوع به آبدزدک شود.
کلمات دیگر:
ذراقة. [ ذَرْ را ق َ ] (ع اِ) سرّاقة. آبدزدک . تُلُنبه . زرّاقة. مضخة. آب انداز. رجوع به آبدزدک شود.