جزیره کوچکی است در دریای آدریاتیک
سازان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سازان. ( نف ) در حال ساختن. سازنده. ساخته کننده. || مزید مؤخر امکنه : حلبی سازان. ساغری سازان.
سازان. ( اِ ) نوعی ماهی خوراکی است که در استرآباد صید میشود. ( جغرافیای اقتصادی کیهان ص 33 ). نوعی ماهی مخصوص آبهای ساکن. ( رسملی قاموس عثمانی ).
سازان. ( اِخ ) جزیره کوچکی است در دریای آدریاتیک بقرب آولونیه. ( از قاموس الاعلام ترکی ).
سازان. ( اِ ) نوعی ماهی خوراکی است که در استرآباد صید میشود. ( جغرافیای اقتصادی کیهان ص 33 ). نوعی ماهی مخصوص آبهای ساکن. ( رسملی قاموس عثمانی ).
سازان. ( اِخ ) جزیره کوچکی است در دریای آدریاتیک بقرب آولونیه. ( از قاموس الاعلام ترکی ).
سازان . (اِ) نوعی ماهی خوراکی است که در استرآباد صید میشود. (جغرافیای اقتصادی کیهان ص 33). نوعی ماهی مخصوص آبهای ساکن . (رسملی قاموس عثمانی ).
سازان . (اِخ ) جزیره ٔ کوچکی است در دریای آدریاتیک بقرب آولونیه . (از قاموس الاعلام ترکی ).
سازان . (نف ) در حال ساختن . سازنده . ساخته کننده . || مزید مؤخر امکنه : حلبی سازان . ساغری سازان .
پیشنهاد کاربران
اسم کوردی
دخترانه
به معنی خوشکل تر از همه
دخترانه
به معنی خوشکل تر از همه
سازش مدارا کردن
کلمات دیگر: