کلمه جو
صفحه اصلی

ساز و ساخت

فرهنگ فارسی

آلات و ادوات

لغت نامه دهخدا

ساز و ساخت. [ زُ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) آلات و ادوات. ساز و آلت. ساز و سامان. قِتب ساز و ساخت آبکش. ( منتهی الارب ). || سامان و رخت و اسباب و سرانجام. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ساز شود.


کلمات دیگر: