کلمه جو
صفحه اصلی

ذفیف

لغت نامه دهخدا

ذفیف. [ ذَ ] ( ع مص ) سبک شدن. سبک سبک شدن. زود رفتن. ( تاج المصادر بیهقی ). تیز بشدن.

ذفیف. [ ذَ ] ( ع ص ) سبک. ( مهذب الاسماء ). تیز. زود. سریع. سبک بر روی زمین. طاعون ذفیف ؛ مرگامرگی ناگهان کش. وبای در جای کشنده. مرگی جابجای کشنده. || خفیف ذفیف ؛ از اتباع است به معنی سریع و زود. تند و فرز. تر و چسبان. چست و چابک.

ذفیف . [ ذَ ] (ع ص ) سبک . (مهذب الاسماء). تیز. زود. سریع. سبک بر روی زمین . طاعون ذفیف ؛ مرگامرگی ناگهان کش . وبای در جای کشنده . مرگی جابجای کشنده . || خفیف ذفیف ؛ از اتباع است به معنی سریع و زود. تند و فرز. تر و چسبان . چست و چابک .


ذفیف . [ ذَ ] (ع مص ) سبک شدن . سبک سبک شدن . زود رفتن . (تاج المصادر بیهقی ). تیز بشدن .



کلمات دیگر: