کلمه جو
صفحه اصلی

راشد افندی

فرهنگ فارسی

مصطفی اهل فلبه عثمانی بود که بسال ۱۲۳۸ ق . متولد شد و بسال ۱۲۶۵ ق در گذشت . راشد دارای طبع شاعری بود .

لغت نامه دهخدا

راشد افندی. [ ش ِ اَ ف َ ] ( اِخ ) در قصبه ابرادی واقع در ایالت علائیه بسال 1220 ق. متولد شد و در سال 1267 هَ. ق. درگذشت. راشدبا شغل قضاوت امرار معاش میکرد. بیت زیر از اوست :
سواد نقطه رخسارینی ظن ایلمه مودن
چکیده قطره مشکیندر آثار گیسودن.
( سیاهی نقطه ای که در گل رخسارش نقش بسته گمان مبر که از طره مشکبوست بلکه قطره مشگینی است که از آثار گیسوانش برچکیده است ). ( از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ).

راشد افندی. [ ش ِ اَ ف َ ] ( اِخ ) محمد.از دانشمندان و گویندگان نامی اخیر عثمانی است که مورخ عصر خود شناخته شده است. تاریخی در دو جلدنوشته که از تواریخ معتبر بشمار می آید و حاوی حوادث بین سالهای 1660 تا 1721 م. میباشد و بنام تاریخ راشد معروف است. راشد پسر مصطفی افندی ملاطیه ای بود. اوبسال 1104 هَ. ق. در عداد مدرسان درآمد و در سال 1134 والی حلب شد، سپس در سال 1141 بسمت سفارت عثمانی در ایران منصوب گردید. پس از بازگشت از ایران بفرمانداری استانبول رسید و مدتی نیز حکومت مکه و آناطول را داشت و در سال 1146 هَ. ق. بشغل قاضی عسگری آناطول منصوب شد و پس از یکسال خدمت در این سمت در استانبول درگذشت. دیوان مدونی دارد که بیت زیر از اوست :
خالص اولمازسا زرناب کیمی اصل مقال
گیرسه بیک بوته تعبیره ینه قال اولماز.
( اگر اصل گفتار همانند زر ناب خالص نباشد هر چند بر هزار بوته تعبیرش ریزند باز در شمار سخن نعز نیاید ). ( ازقاموس الاعلام ترکی ج 3 و اعلام المنجد ).

راشد افندی. [ ش ِ اَ ف َ ] ( اِخ ) محمدرئیس الکتاب که بسال 1167 هَ. ق. متولد شد و پس از طی مقامات دولتی بسال 1202 بمقام رئیس الکتاب رسید و در سال 1212 هَ. ق. درگذشت. بیت زیر از اوست :
گردننده دانه خال سیه گیسو لره
مرغ دل افتاده در گویا اسیر دامدر.
( دانه خال سیاهی که در گردنت میان گیسوان مشگین قرار دارد گوئی مرغ دل من است که اسیر دام افتاده است ). ( از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ).

راشد افندی. [ ش ِ اَ ف َ ] ( اِخ ) محمد که از اهالی پروسه عثمانی بود و بسال 1195 هَ. ق. تولد یافت و در 1231 درگذشت. او منسوب به طریقه نقشبندی بوده و شعر نیز می گفته است. بیت زیر از اوست :
اهل حق ذره حوادثله مکدر اولماز
قیل و قالی ده جهانین قوری غوغادندر.
( اهل حق از حادثات روزگار ذره ای مکدر نمی شود، قیل و قال جهان نیز از غوغای خشک و پوچی نشأت یافته است ). ( از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ).

راشد افندی . [ ش ِ اَ ف َ ] (اِخ ) در قصبه ٔ ابرادی واقع در ایالت علائیه بسال 1220 ق . متولد شد و در سال 1267 هَ . ق . درگذشت . راشدبا شغل قضاوت امرار معاش میکرد. بیت زیر از اوست :
سواد نقطه ٔ رخسارینی ظن ّ ایلمه مودن
چکیده قطره ٔ مشکیندر آثار گیسودن .
(سیاهی نقطه ای که در گل رخسارش نقش بسته گمان مبر که از طره ٔ مشکبوست بلکه قطره ٔ مشگینی است که از آثار گیسوانش برچکیده است ). (از قاموس الاعلام ترکی ج 3).


راشد افندی . [ ش ِ اَ ف َ ] (اِخ ) محمد که از اهالی پروسه ٔ عثمانی بود و بسال 1195 هَ . ق . تولد یافت و در 1231 درگذشت . او منسوب به طریقه ٔ نقشبندی بوده و شعر نیز می گفته است . بیت زیر از اوست :
اهل حق ذره حوادثله مکدر اولماز
قیل و قالی ده جهانین قوری غوغادندر.
(اهل حق از حادثات روزگار ذره ای مکدر نمی شود، قیل و قال جهان نیز از غوغای خشک و پوچی نشأت یافته است ). (از قاموس الاعلام ترکی ج 3).


راشد افندی . [ ش ِ اَ ف َ ] (اِخ ) محمد.از دانشمندان و گویندگان نامی اخیر عثمانی است که مورخ عصر خود شناخته شده است . تاریخی در دو جلدنوشته که از تواریخ معتبر بشمار می آید و حاوی حوادث بین سالهای 1660 تا 1721 م . میباشد و بنام تاریخ راشد معروف است . راشد پسر مصطفی افندی ملاطیه ای بود. اوبسال 1104 هَ . ق . در عداد مدرسان درآمد و در سال 1134 والی حلب شد، سپس در سال 1141 بسمت سفارت عثمانی در ایران منصوب گردید. پس از بازگشت از ایران بفرمانداری استانبول رسید و مدتی نیز حکومت مکه و آناطول را داشت و در سال 1146 هَ . ق . بشغل قاضی عسگری آناطول منصوب شد و پس از یکسال خدمت در این سمت در استانبول درگذشت . دیوان مدونی دارد که بیت زیر از اوست :
خالص اولمازسا زرناب کیمی اصل مقال
گیرسه بیک بوته ٔ تعبیره ینه قال اولماز.
(اگر اصل گفتار همانند زر ناب خالص نباشد هر چند بر هزار بوته ٔ تعبیرش ریزند باز در شمار سخن نعز نیاید). (ازقاموس الاعلام ترکی ج 3 و اعلام المنجد).


راشد افندی . [ ش ِ اَ ف َ ] (اِخ ) محمدرئیس الکتاب که بسال 1167 هَ . ق . متولد شد و پس از طی مقامات دولتی بسال 1202 بمقام رئیس الکتاب رسید و در سال 1212 هَ . ق . درگذشت . بیت زیر از اوست :
گردننده دانه ٔ خال سیه گیسو لره
مرغ دل افتاده در گویا اسیر دامدر.
(دانه ٔ خال سیاهی که در گردنت میان گیسوان مشگین قرار دارد گوئی مرغ دل من است که اسیر دام افتاده است ). (از قاموس الاعلام ترکی ج 3).


راشد افندی . [ ش ِ اَ ف َ ] (اِخ ) مصطفی اهل فلبه ٔ عثمانی بود که بسال 1238 هَ. ق . متولد شد و بسال 1265 هَ . ق . درگذشت . وی پس از پایان تحصیلات مدیریت نشریات را داشت . راشد دارای طبع شاعری هم بود. بیت زیر مطلع یکی از اشعار اوست :
کو کلده تابش حسرت نمایان اولدی گیتد گجه
تنمده رنجش فرقت فراوان اولدی گیتد گجه .
(با گذشت روزگار تابش حسرت در دلم نمایان گشت و رنجش فرقت در تن بمرور زمان فزونی یافت ). (از قاموس الاعلام ترکی ج 3).



کلمات دیگر: