اسباب حمام
ساز گرمابه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ساز گرمابه. [ زِ گ َ ب َ / ب ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسباب حمام. رخت حمام :
گاه روز او چو بخت من برخاست
ساز گرمابه کرد یک یک راست.
گاه روز او چو بخت من برخاست
ساز گرمابه کرد یک یک راست.
نظامی ( هفت پیکر ).
رجوع به ساز شود.کلمات دیگر: