کلمه جو
صفحه اصلی

مصمغ

عربی به فارسی

چسبنده , صمغي


فرهنگ فارسی

حبر مصمغ سیاهی با صمغ

لغت نامه دهخدا

مصمغ. [ م ُ ص َم ْ م َ ] ( ع ص ) حبر مصمغ؛ سیاهی با صمغ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مرکب صمغی. ( ناظم الاطباء ). سیاهی به صمغ آمیخته. صمغی. به صمغ آلوده. ( یادداشت مؤلف ).


کلمات دیگر: