کلمه جو
صفحه اصلی

تکه تکه


مترادف تکه تکه : جزء جزء، قسمت قسمت، قطعه قطعه، بریده بریده، پاره پاره

فارسی به انگلیسی

torn to pieces, ragged, broken into pieces, a piece, asunder, bitty, fractional, piecemeal, sky-high, lump, patchy, sectional

asunder, bitty, fractional, piecemeal, sky-high, lump, patchy, sectional


فارسی به عربی

إرْباً إرباً

مترادف و متضاد

torn (صفت)
چاک چاک، ریش ریش، تکه تکه، پاره شده، درهم دریده

scrappy (صفت)
پاره پاره، تکه تکه

piecemeal (صفت)
بتدریج، تدریجی، تکه تکه

patchy (صفت)
جور بجور، تکه تکه، وصله وصله، وصله دار

slatey (صفت)
تکه تکه، شبیه سنگ لوح، باریکه باریکه

slaty (صفت)
تکه تکه، شبیه سنگ لوح، باریکه باریکه

جزء‌جزء، قسمت‌قسمت، قطعه‌قطعه، بریده‌بریده، پاره‌پاره


فرهنگ فارسی

( صفت ) قطعه قطعه پاره پاره .

فرهنگ معین

( ~. ~. ) (ص مر. ) قطعه قطعه ، پاره پاره .

لغت نامه دهخدا

تکه تکه. [ ت ِک ْ ک َ / ک ِ ت ِک ْ ک ِ / ک َ ] ( ص مرکب ) پاره پاره و لقمه لقمه. ( ناظم الاطباء ). قطعه قطعه. بریده بریده.

گویش مازنی

/takke takke/ از اصوات

از اصوات


واژه نامه بختیاریکا

( تَکه تَکه * ) گٌله گٌله؛ جا جا؛ قسمت قسمت؛ پراکنده
پِت پِتِه
جُم جُم؛ خَرد؛ تَل رُه؛ تَک تُلمه؛ فاله فاله؛ وَره وره؛ هُل هُله

پیشنهاد کاربران

پیلاش پیلاش

خرد

من جمله با تکه میخواستم

اجل س خیس


کلمات دیگر: