مترادف اقتراح : استفسار، پرسش، پرسیدن، سؤال، همه پرسی
اقتراح
مترادف اقتراح : استفسار، پرسش، پرسیدن، سؤال، همه پرسی
فارسی به انگلیسی
improvisation
عربی به فارسی
پيشنهاد , طرح , طرح پيشنهادي , اظهار , ابراز , اشاره , تلقين , اظهار عقيده , الهام
مترادف و متضاد
استفسار، پرسش، پرسیدن، سوال، همهپرسی
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) در خواستن آرزو کردن . ۲ - خواستن (مال و جز آن ). ۳ - پرسیدن . ۴ - بی اندیشه سخن گفتن. ۵ - بقریح. خود امری تازه آوردن نو پیدا کردن . ۶ - بر گزیدن چیزی را اختیار کردن . ۷ - مسئله ای را در معرض افکار دیگران گذاشتن و نظر آنانرا خواستن . ۸ - ( اسم ) پرسش . جمع : اقتراحات .
فرهنگ معین
(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) خواستن ، آرزو کردن . ۲ - بی اندیشه سخن گفتن و به قریحة خود امری تازه آوردن . ۳ - برگزیدن چیزی . ۴ - دربارة مسئله ای از دیگران نظر خواستن . ۵ - (اِمص . ) پرسش . ج . اقتراحات .
لغت نامه دهخدا
اقتراح. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) درخواستن. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). سئوال کردن. ( غیاث اللغات ).
- اقتراح کردن ؛ درخواستن. طلبیدن :
ادب را برسمش کنند اقتراح
خرد را به رایش کنند امتحان.
ازو عقل در فضل کرد اقتراحی
وزو بخت در جود کرد امتحانی.
- اقتراح کردن ؛ درخواستن. طلبیدن :
ادب را برسمش کنند اقتراح
خرد را به رایش کنند امتحان.
عنصری.
از بهر بزرگ زادگی توکه دست تنگ شده ای و بر ما اقتراحی کنی ترا حقی گزاریم. ( تاریخ بیهقی ).ازو عقل در فضل کرد اقتراحی
وزو بخت در جود کرد امتحانی.
معزی.
|| به تحکم از کسی چیزی را خواستن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خواستن چیزی بی تأمل و فکر. ( آنندراج ). || در وقت و بی اندیشه گفتن و از خود برآوردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بی اندیشه سخن گفتن. ( آنندراج ). || نو پیدا کردن چیزی را بی آنکه آنرا از کسی شنیده باشند. || برگزیدن چیزی را و اختیار کردن. || سوار شدن شتری را که هنوز بر وی سوار نشده باشند. || در جای بی آب چاه کندن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || تمام دندان شدن ستور. ( منتهی الارب ).فرهنگ عمید
۱. خواستار شدن از دیگران که دربارۀ مطلبی نظر بدهند، پرسیدن از صاحب نظران دربارۀ موضوعی.
۲. برگزیدن و اختیار کردن چیزی.
۲. برگزیدن و اختیار کردن چیزی.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] انجام دادن عملی به دلخواه و بدون دلیل را اِقتراح می گویند
به عملی که بدون وجود مقتضی و دلیل انجام گیرد، اقتراح می گویند و به مناسبت در ابواب مختلف ذکر شده است.
مثال اقتراح
مانند اینکه آیا مُفَلَّس میتواند از خیار فسخ معاملهای که پیش از حَجْر انجام داده، بی جهت استفاده کند یا اینکه باید به نفع طلبکاران باشد؟ مسئله محل بحث است.
به عملی که بدون وجود مقتضی و دلیل انجام گیرد، اقتراح می گویند و به مناسبت در ابواب مختلف ذکر شده است.
مثال اقتراح
مانند اینکه آیا مُفَلَّس میتواند از خیار فسخ معاملهای که پیش از حَجْر انجام داده، بی جهت استفاده کند یا اینکه باید به نفع طلبکاران باشد؟ مسئله محل بحث است.
wikifeqh: اقتراح
کلمات دیگر: