عجله شتاب
اشتا
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
اشتا. [ اِ / اُ ] ( اِمص ) عجله. شتاب. ( برهان ). اشتاب.
گویش مازنی
/eshtaa/ اشتها
اشتها
پیشنهاد کاربران
واژه ای به صورت "شتا" که ش آن ساکن است در زبان پشتو رایج است و معنی آن "هست" در فارسی، می باشد. و ایرانیان وقتی پشتو می آموزند آن را به صورت "اشتا" تلفظ می کنند.
کلمات دیگر: