تق و لق
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
در تداول عامه کاسه بی مشتری
لغت نامه دهخدا
تق و لق. [ ت َق ْ ق ُ ل َ ] ( ص مرکب ، از اتباع ) در تداول عامه ، کاسد. بی مشتری. بی رونق : بازاری تق و لق ؛ بازاری کاسد. دکانی تق و لق ؛ دکانی بی کالا و مشتری. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
فرهنگ عمید
۱. هرچیزی که ازکارافتاده و نظم وترتیب آن به هم خورده باشد.
۲. ویژگی ماشینی که پیچ ومهره اش از هم دررفته باشد.
۲. ویژگی ماشینی که پیچ ومهره اش از هم دررفته باشد.
پیشنهاد کاربران
سست، ناپایدار، پا در هوا
از ۲۵ اسفند ماه ، دبیرستان ها و دبستان ها به این پیشامد دچار می شوند !
کلمات دیگر: