کلمه جو
صفحه اصلی

ایا


مترادف ایا : ای، هلا

فارسی به انگلیسی

if, whether, interrogative particle, o!, o!

فارسی به عربی

اذا , سواء

مترادف و متضاد

if (حرف ربط)
چه، اگر، چنانچه، ایا، کاش، هر گاه، خواه، هر وقت، ای کاش، بفرض

whether (حرف ربط)
چه، ایا، خواه

ای، هلا


فرهنگ فارسی

( آیا ) ( ادات استفهام ) کلمه ایست که بدان طلب دانستن و استفهام کنند . یا آیا بود ترجی و تمنی را رساند بود آیا.
حرف ندا به معنی ای، ادات استفهام، کلمه درمقام استفهام وطلب دانستن
ای : ( ایا شاه محمود کشور گشای زمن گرنترسی بترس از خدای . ) (شاهنامه )
روشنی و درخشندگی آفتاب و حسن آن

فرهنگ معین

( آیا ) (ادات استفهام ) کلمه ای است که بدان کلمه طلب دانستن و استفهام کنند.
( اَ ) حرف ندا به معنای «ای ».

( اَ ) حرف ندا به معنای «ای ».


لغت نامه دهخدا

ایا. [ اِ / اَ ] (ع اِ) روشنی و درخشندگی آفتاب و حسن آن . (آنندراج ). روشنی آفتاب و حسن آن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || رونق نبات و حسن آن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). و رجوع به ایاء و ایاة شود.


( آیا ) آیا. ( ادات استفهام ) کلمه ای است که بدان طلب دانستن و استفهام کنند :
فروماند و از کارش آمد شگفت
بسی با دل اندیشه اندرگرفت
که آیا بهشت است یا بزمگاه
سپهر برینست یا چرخ ماه ؟
فردوسی.
مشتاق آن نگارم آیا کجاست گوئی
با ما نمی نشیند بی ما چراست گوئی ؟
اوحدی.
و بیشتر در فارسی بمدّ حرف ماقبل آخر کلمه برای افاده استفهام اکتفا کنند. و هیچ و مگر نیز در پاره ای مواضع معنی استفهام دهد و مرادف آیاباشد.
- آیا بود، بود آیا ؛ برای ترجّی و تمنی است ، بمعنی تواندبود :
بود آیا که در میکده ها بگشایند
گره از کار فروبسته ما بگشایند؟
حافظ.
آنانکه خاک را بنظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی بما کنند؟
حافظ.

ایا. [ اَ ] ( حرف ندا ) به معنی ای است که به عربی «یا» گویند که حرف ندا باشد. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( برهان ) :
ایا خورشید سالاران گیتی
سوار رزم ساز و گرد نستوه.
رودکی.
ایا سرو نو در تک و پوی آنم
که فرغندواری بپیچم به تو بر.
رودکی.
ایا ز بیم زبانم نژند گشته و هاژ
کجا شد آن همه دعوی کجا شد آن همه ژاژ.
لبیبی.
ایا کرده در بینی ات حرص و رس
از ایزد نیایدت یک ذره ترس.
لبیبی.
ایا نشسته به اندیشگان حزین و نژند
همیشه اختر تو پست و طالع تو بلند.
آغاجی.
فربه کردی تو کون ایا بدسازه
چون دنبه گوسفند در شبغازه.
عماره مروزی.
ایا شاهی که ملک تو قدیم است
نیاکت برد پاک از اژدهاکا.
دقیقی.
ایا باد بگذر به ایران زمین
پیامی ز من بر به شاه گزین.
فردوسی.
ایا شاه محمود کشورگشای
ز کس گر نترسی بترس از خدای.
فردوسی.
ایا خواجه همداستانی مکن
که بر من تحمل کند ابتری.
منوچهری.
ایا بدولت دنیا فریفته دل خویش
بشادکامی تاز و بکام و لهو وخطر.
ناصرخسرو.
امروز ارمز است ایا یار غمگسار
برخیز و ناز کم کن و آن جام می بیار.
مسعودسعد.
ایا ستاره خوبان خلخ و یغما
به دلبری دل ما را همی زنی یغما.
معزی.

ایا. [ اَ ] (حرف ندا) به معنی ای است که به عربی «یا» گویند که حرف ندا باشد. (انجمن آرا) (آنندراج ) (برهان ) :
ایا خورشید سالاران گیتی
سوار رزم ساز و گرد نستوه .

رودکی .


ایا سرو نو در تک و پوی آنم
که فرغندواری بپیچم به تو بر.

رودکی .


ایا ز بیم زبانم نژند گشته و هاژ
کجا شد آن همه دعوی کجا شد آن همه ژاژ.

لبیبی .


ایا کرده در بینی ات حرص و رس
از ایزد نیایدت یک ذره ترس .

لبیبی .


ایا نشسته به اندیشگان حزین و نژند
همیشه اختر تو پست و طالع تو بلند.

آغاجی .


فربه کردی تو کون ایا بدسازه
چون دنبه ٔ گوسفند در شبغازه .

عماره ٔ مروزی .


ایا شاهی که ملک تو قدیم است
نیاکت برد پاک از اژدهاکا.

دقیقی .


ایا باد بگذر به ایران زمین
پیامی ز من بر به شاه گزین .

فردوسی .


ایا شاه محمود کشورگشای
ز کس گر نترسی بترس از خدای .

فردوسی .


ایا خواجه همداستانی مکن
که بر من تحمل کند ابتری .

منوچهری .


ایا بدولت دنیا فریفته دل خویش
بشادکامی تاز و بکام و لهو وخطر.

ناصرخسرو.


امروز ارمز است ایا یار غمگسار
برخیز و ناز کم کن و آن جام می بیار.

مسعودسعد.


ایا ستاره ٔ خوبان خلخ و یغما
به دلبری دل ما را همی زنی یغما.

معزی .


ایا که عشق نداری ترا رواست بخسب
برو که عشق و غم او نصیب ماست بخسب .

مولوی .


ایا باد سحرگاهی گر این شب روز میخواهی
از آن خورشید خرگاهی برافکن دامن محمل .

سعدی .


|| گاهی در مقام حسرت و افسوس استعمال میشود.(برهان ). || برای استفهام است . آیا :
اگر خبر نرود سوی او بآه درون
ایا چگونه شود حال عاشق مغبون .

عنصری .



ایا. [ ای یا ] (ع اِ) اسم مبهم است و همه ٔ ضمائر منصوب بدان متصل گردد: ایاک ، ایاکما، ایاکم ، ایاک ، ایا کما، ایاکن . ایاه ، ایاها، ایاهما، ایاهم ، ایاهن ، ایای ، ایانا؛ و همه ٔ این کلمات دارای همان معنای ضمیر می باشد. (ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید

( آیا ) کلمه ای که در مقام استفهام و طلب دانستن به کار می رود.
ای.

ای.


دانشنامه عمومی

ایا (به اسپانیایی: Aia) یک شهرستان در اسپانیا است که در استان گیپوسکوا واقع شده است.
فهرست شهرهای اسپانیا

دانشنامه آزاد فارسی

اُیا (Oya)
در میان قوم یوروبادر نیجریه، الهۀمادر. بر توفان فرمان می راند و با شانگومرتبط است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَیّاً مَّا: هرکدام
معنی أَثَاماً: سزا-مجازات - کیفر سخت
معنی أَثْخَنتُمُوهُمْ: بسیار آنها را کشتید- برآنها غلبه کردید - آنان را از قدرت و توان انداختید (کلمه اثخان به معنای بسیار کشتن ، و غلبه و قهر بر دشمن است . کلمه ثِخَن به معنی غلظت و بی رحمی است و اثخان کسی به معنی بازداشتن و مانع حرکت وجنبش او شدن است مثلاً با کشتن او . د...
معنی أَثَرِ: اثر-جای پا
معنی أَثَرْنَ: زیر ورو کردند-برپا نمودند
معنی أَثَرِی: در پی من
معنی أَثْقَالاًَ: بارهای سنگین
معنی أَثْقَالَکُمْ: بارهای سنگینتان
معنی أَثْقَالَهَا: بارهای سنگینش
معنی أَثْقَالَهُمْ: بارهای سنگینشان
معنی أَثْقَلَت: آن زن سنگین شد
معنی أَثْلٍ: نام گیاهی بی میوه(طرفاء)
معنی أَثُمَّ: آیا بعد از
معنی أَثْمَرَ: میوه داد
ریشه کلمه:
ایی (۶۲۸ بار)

گویش مازنی

/ayyaa/ ابیا پرنده ای از خانواده ی آب چلیک & آیا از اصوات

ابیا پرنده ای از خانواده ی آب چلیک


آیا از اصوات


پیشنهاد کاربران

معنی مشهور �آیا� همان ادات پرسش معروف است، امّا احیاناً در متون قدیم با معانی دیگری از آن روبه رو می شویم که ذیلاً به تعدادی از آن ها اشاره می شود:
الف ) حسرت و افسوس؛ چنان که در این بیت سعدی آمده است:

گفتم آیا که در این درد بخواهم مردن
که محال است که حاصل کنم این درمان را

با اندک تأمّلی در بیت دانسته می شود که هیچ پرسشی، نه حقیقی و نه مجازی، در آن وجود ندارد و تنها چیزی که از آیا دانسته می شود، دریغ و حسرت و افسوس است. ( برگ نیسی، غزلیّات سعدی، ص۵۳ )
سعدی در این حکایت نیز آیا را در همین مفهوم آورده است:

یکی متّفق بود بر منکَری
گذر کرد بر وی نکومحضری
نشست از خجالت عرق کرده روی
که آیا خجل گشتم از شیخ کوی!
شنید این سخن پیر روشن روان
بر او بربشورید و گفت ای جوان
نیاید همی شرمت از خویشتن
که حق حاضر و شرم داری ز من؟

قطعاً در سخن مردی که از شیخ کوی شرمنده شده هیچ پرسشی وجود ندارد و او با تعبیر �آیا خجل گشتم…� فقط از افسوس خویش از شرمساری در برابر شیخ نکومحضر خبر می دهد.
این معنی آیا گویا تحوّل یافتۀ قید �آی� است. آی که در برخی متون به صورت �ای� هم ضبط شده، در متون کهن اسم صوتی بوده است برای بیان حسرت و افسوس. به عنوان مثال رابعه دختر کعب سروده است:

کاشک من از تو برستمی به سلامت
آی فسوسا کجا توانم رستن؟!

این مفهوم تحسّر و افسوس گویا تا روزگار مولّف صحاح الفرس هم از آیا دریافت می شده که در تعریف آن نوشته است:

� کلمه ای است که نومیدان گویند بر طریق استخبار و استفهام تا معلوم شود که مطلوب به حصول خواهد رسید یا نه؟�

البتّه چنانچه از شواهد سخن سعدی پیدا بود دلالت آیا بر افسوس و حسرت بدون استفهام و استخبار نیز صورت می گرفته است.
و آیا از آیا در این بیت دیگر سعدی چیز دیگری جز همان حسرت و دریغ دریافت می شود:

آیا که به لب رسید جانم
آوخ که ز دست شد عنانم!

ب ) در معنی �آوخ� و بیان شگفتی یا تأکید معنی شرط؛ مثل این بیت انوری:

چاکر او باش آیا گر میسّر گرددت
بس خداوندی که بر اقران کنی زآن چاکری!

یعنی اگر بندۀ این ممدوح شوی آوخ که چه خداوندی ها در آن چاکری نصیب تو خواهد شد! بدیهی است که در بیت هم هیچ مفهومی از استفهام وجود ندارد و اگر مفهومی برای آیا قایل شویم چیزی جز مفهوم آوخ برای بیان شگفتی یا تأکید شرط جمله نخواهد بود.
ج ) قید شک؛ چنان که خاقانی سروده است:

آباد بر آن شب که شب وصلت ما بود
آیا که نه شب بود که تاریخ بقا بود

یعنی: گویا آن شب وصال شب نبود…
نقل از محمد رضا ترکی

ایا:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " ایا" می نویسد : ( ( ایا واژه ی فراخواند ( ندا ) است و ریختی کهن تر از "ی" می باید بود. چنان می نماید که ریختی دیگر از ایا "یا" است: که آن نیز به نشانه ی فراخواند به کار می رود نمونه را در این جمله آشنا:" یا علی! مدد ! " . ) )
( ( ایا آنکه تو آفتابی همی!
چه بودت که بر من نتابی همی؟ ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 202 )


آیا ، اسم دختره ترکی به معنی ( به ماه ) هستش . . . . خیلی هم زیباست . . .
Aya 🌙

ائا: انکی ( ائا ) از خدایان سومر باستان بود که بعدها در تمدن های اکدی و بابل باستان اآ یا ائا نـام گرفـت. او در
اصل خدای حامی شهر اریدو بود، اما به مرور زمان در سایر فرهنگ های میانرودان باستان و در میان کنعانیان
و هیتی ها و هوری ها نیز نفوذ کرد. او الهه صنایع دستی ( 'gašam ) ، شرارت، آب ها، آب دریاها، آب دریاچه ها ( a,
ab, aba متن پررنگ' ) ، هوش ( gest� در اصل به معنای گوش ) و خالق ( سازنده آبجو و گل تیـره و . . . ) بـودمعنـای
دقیق نام او مشخص نیست اما برخی اعتقاد دارند انکی به معنای سـرور زمـین اسـت. ائـا یـا اآ یکـی از خـدایان
سومریان بود که او را خدای اقیانوسها و آبهای زیرزمینی میشناختند. در حماسه گـیلگمش، ائـا بـه گـیلگمش
1 ) . ( غلامحسین مصاحب ، مدخل ائا، ص دانایی بسیار می بخشد.

نام دیگر این ایزد ِانکی یا اآ می باشد.


کلمات دیگر: