کلمه جو
صفحه اصلی

مظاهرت


مترادف مظاهرت : امداد، پشت گرمی، پشتیبانی، حمایت، کمک، مدد، مساعدت، معاضدت، هواداری، یارمندی، یاری، یاری کردن، پشتیبانی کردن

مترادف و متضاد

۱. امداد، پشتگرمی، پشتیبانی، حمایت، کمک، مدد، مساعدت، معاضدت، هواداری، یارمندی، یاری
۲. یاری کردن، پشتیبانی کردن


فرهنگ فارسی

یکدیگررایاری وپشتیبانی کردن ، هم پشتی
۱ - ( مصدر ) یاری دادن کسی را پشتیبانی کردن . ۲ - ( اسم ) حمایت یاری : بر سبیل مخامرت پادشاهان آن طرف بمظاهرت مجاهرت نموده و بحبل طاعت و تباعت اعتصام کرده .

فرهنگ معین

(مُ هِ رَ ) [ ع . مظاهرة ] (مص م . ) پشتیبانی ، حمایت .

لغت نامه دهخدا

مظاهرت. [ م ُ هََ / هَِ رَ ] ( از ع ، اِمص ) پشتی و حمایت و دستگیری. ( ناظم الاطباء ). پشتی دادن و حمایت کردن . ( غیاث ). موافقت. پشتی. هواداری. هواخواهی. مساعدت. معاضدت. یاری. همپشتی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : معونت و مظاهرت خویش را پیش وی دارم و شرایط یگانگی بجای آرم. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 132 ). در فطرت کاینات به وزیر و مشیر و به معاونت و مظاهرت محتاج نگشت. ( کلیله ودمنه ). مرغان... به مظاهرت او [ سیمرغ ] قوی دل گشتند. ( کلیله و دمنه ). تشفی و تلافی خلل جز به مظاهرت و مضافرت آن دولت ممکن نگردد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1تهران ص 67 ). نصر تا دماوند به استقبال او بیامد و به مظاهرت و معاونت او قیام نمود. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 268 ). مادام که میان شما برادران مظاهرت ظاهر باشد. ( جهانگشای جوینی ). و رجوع به مظاهرة شود.

مظاهرة. [ م ُ هََ رَ ] ( ع مص ) پشت به پشت آوردن و یارمندی کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ظهار. ( ناظم الاطباء ). هم پشت شدن. ( دهار ) ( ترجمان القرآن ). هم پشت بودن. ( تاج المصادربیهقی ).و رجوع به مظاهرت شود. || از زن ظهار کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). || مرد مر زن خودرا انت علی کظهر امی گفتن. ( آنندراج ). و رجوع به ظهار و مظاهر شود. || دو جامه به هم در پوشیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( تاج المصادر بیهقی ).

مظاهرت . [ م ُ هََ / هَِ رَ ] (از ع ، اِمص ) پشتی و حمایت و دستگیری . (ناظم الاطباء). پشتی دادن و حمایت کردن . (غیاث ). موافقت . پشتی . هواداری . هواخواهی . مساعدت . معاضدت . یاری . همپشتی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : معونت و مظاهرت خویش را پیش وی دارم و شرایط یگانگی بجای آرم . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 132). در فطرت کاینات به وزیر و مشیر و به معاونت و مظاهرت محتاج نگشت . (کلیله ودمنه ). مرغان ... به مظاهرت او [ سیمرغ ] قوی دل گشتند. (کلیله و دمنه ). تشفی و تلافی خلل جز به مظاهرت و مضافرت آن دولت ممکن نگردد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1تهران ص 67). نصر تا دماوند به استقبال او بیامد و به مظاهرت و معاونت او قیام نمود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ایضاً ص 268). مادام که میان شما برادران مظاهرت ظاهر باشد. (جهانگشای جوینی ). و رجوع به مظاهرة شود.


فرهنگ عمید

۱. یکدیگر را یاری و پشتیبانی کردن.
۲. هم پشتی.

پیشنهاد کاربران

هم پشتی و یاری گری
در کنار هم بودن مردم میسر نیست ولی یاری و پشتیبانی از هم آسان است. 🍃

پشتیبانی کردن ، یاری کردن ، حمایت
کاربرد در جمله : 🍭🍭🍭
اما ملک به عنایت ازلی و مساعدت روزگار و به معونت مظاهرت یاران توان یافت ( خارج 93 )


کلمات دیگر: