مترادف نهار : روز، یوم، ناشتا، تن گدازی، گدازش، لاغری، کاهش
متضاد نهار : لیل
برابر پارسی : روز
day
fasting, hungry
dinner, luncheon
روز، یوم ≠ لیل
ناشتا
تنگدازی، گدازش، لاغری
کاهش
۱. روز، یوم
۲. ناشتا
۳. تنگدازی، گدازش، لاغری
۴. کاهش ≠ لیل
(نَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - روز. 2 - غذای ظهر.
(نِ یا نَ) (اِ.) 1 - کاهش ، کاستی . 2 - کاهش تن ، لاغری .
فرخی .
فرخی .
مجیر (از حاشیه ٔ برهان قاطع).
شمس فخری .
فرخی (از جهانگیری ).
فرخی .
فرخی .
فرخی .
؟ (از تاریخ بیهقی ).
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
خیام .
نظامی .
خاقانی .
خاقانی .
سعدی .
نهار. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر. در 22 هزارگزی اهر و 55 هزارگزی جاده ٔ تبریز به اهر، در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوایی واقع و دارای 336 تن سکنه است . آبش از چشمه ، محصولش غلات و حبوبات و سر درختی ، شغل اهالی زراعت و گلیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
حکیمی (یادداشت مؤلف ).
مخلص کاشی (از آنندراج ).
۱. = ناهار
۲. (صفت) [قدیمی] گرسنه.
۳. (اسم مصدر) [قدیمی، مجاز] کاهش؛ کاستی: ◻︎ ملک برفت و علامت بدان سپاه نمود / بدان زمان که بسیج نهار کرد «نهار» (فرخی: ۵۲).
۴. (اسم مصدر) [قدیمی، مجاز] کاهش تن؛ لاغری.