کلمه جو
صفحه اصلی

بلامانع


مترادف بلامانع : بی مانع، بدون اشکال، بلاقید، آزاد

مترادف و متضاد

۱. بیمانع، بدون اشکال
۲. بلاقید، آزاد


فرهنگ فارسی

آنچه که مانعی در راه وصول یا تصرفش نیست بدون مانع .
بدون مانع . آنچه که مانعی در راه وصول یا تصرفش نیست . بی مانع . بلا معارض . بی معارض .

فرهنگ معین

(بِ نِ ) [ ع . ] (ق . ) به آسانی ، به راحتی ، بدون مشکل .

لغت نامه دهخدا

بلامانع. [ ب ِ ن ِ ] ( ع ص مرکب ) ( از: ب + لا( نفی ) + مانع ) بدون مانع. آنچه که مانعی در راه وصول یا تصرفش نیست. ( فرهنگ فارسی معین ). بی مانع. بلامعارض. بی معارض.

پیشنهاد کاربران

not objectionable

بدون اشکال

اشکالی نداره

سلام فکنم موردی نداره ، مشکل نداره


کلمات دیگر: