کلمه جو
صفحه اصلی

جرمائی

لغت نامه دهخدا

جرمائی. [ ] ( اِخ ) نام قبیله ای است از قبائل مغول که به اطراف کرمان سکونت داشتند. رجوع به تاریخ عصر حافظ صص 90 و 115، 158و 193 و کلمه جرما شود.

جرمائی. [ ] ( اِخ ) امیر شمس الدین ، از امرای جرمائی است که در خدمت امیر مبارزالدین بود. رجوع به تاریخ گزیده صص 642 - 643 شود.

جرمائی. [ ] ( اِخ ) امیر شهاب الدین از امرای جرماء است که بمخالفت با امیر مبارزالدین برخاست و سرانجام شکست خورد. رجوع به تاریخ گزیده صص 642 - 643 شود.

جرمائی. [ ] ( اِخ ) امیر محمد. از امرای جرماء است. رجوع به تاریخ گزیده صص 712 - 736 و ص 738 شود.

جرمائی . [ ] (اِخ ) امیر شمس الدین ، از امرای جرمائی است که در خدمت امیر مبارزالدین بود. رجوع به تاریخ گزیده صص 642 - 643 شود.


جرمائی . [ ] (اِخ ) امیر شهاب الدین از امرای جرماء است که بمخالفت با امیر مبارزالدین برخاست و سرانجام شکست خورد. رجوع به تاریخ گزیده صص 642 - 643 شود.


جرمائی . [ ] (اِخ ) امیر محمد. از امرای جرماء است . رجوع به تاریخ گزیده صص 712 - 736 و ص 738 شود.


جرمائی . [ ] (اِخ ) نام قبیله ای است از قبائل مغول که به اطراف کرمان سکونت داشتند. رجوع به تاریخ عصر حافظ صص 90 و 115، 158و 193 و کلمه ٔ جرما شود.


دانشنامه آزاد فارسی

جَرْمایی
طایفۀ مغول ایران، از طوایف چادرنشین کرمان در قرن ۷ تا ۹ق. این مردم به همراه اوغانیان و به درخواست جلال الدین سیورغتمش، حاکم کرمان، از جانب دولت ایلخانی ایران در نواحی دوردست جنوبی کرمان استقرار یافتند و در زمانی کوتاه به یکی از نیروهای اجتماعی بزرگ کرمان تبدیل شدند. اینان به اتفاق اوغانیان بارها به جنگ و گریز با حکومت کرمان برخاستند و پس از استقرار دولت مظفری در کرمان، به رغم وصلتی که میان مغولان و امیرمبارزالدین محمد صورت گرفت، غالباً با آن دولت در جنگ بودند. جرمایی ها در عین حال یکی از منابع تأمین قوای جنگی دولت مظفری بودند و به همین سبب، امیر مبارزالدین محمد و جانشینانش از نابودی آنان خودداری داشتند و می کوشیدند که با ایجاد وصلت با آنان، همراهی و اطاعت آنان را جلب کنند.


کلمات دیگر: