کلمه جو
صفحه اصلی

پشان

لغت نامه دهخدا

پشان. [ پ َ ] ( اِ ) بمعنی چشان است و معنی چشان را در یک فرهنگ لفظ گذر نوشته بودند با ذال نقطه دار و در دو فرهنگ دیگر گزر با زای نقطه دار. واﷲ اعلم. ( برهان قاطع ). گرز که از سلاح جنگ است. عمود. و ظاهراً هیچ یک از دو معنی که صاحب برهان به پشان داده است صحیح نیست چه خود او در کلمه هزارجشان یعنی کرمةالبیضاء میگوید معنی آن هزارگز است چه چشان بمعنی گز باشد و اگر این دعوی صاحب برهان که میگویدپشان چشان است صحیح باشد نه لفظ گذر و نه لفظ گرز هیچیک صحیح نیست ، بلکه هر دو مصحف گز است واﷲ اعلم.


کلمات دیگر: