کلمه جو
صفحه اصلی

پسانتن

لغت نامه دهخدا

پسانتن. [ پ َ ت َ ] ( مص ) بلغت زند و پازند بمعنی افشاندن باشد و به این معنی به اضافه ها نیز بنظر آمده است که پسهانتن باشد و پسانمی و پسهانمی بمعنی افشانم و پسانید و پسهانید یعنی بیفشانید.( برهان قاطع ). ظاهراً این صورت تصحیف فشاندن است.


کلمات دیگر: