از روات حدیث
ابوالغریف
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ابوالغریف . [ اَ بُل ْ غ َ ] (اِخ ) ابن صعب یا ابن صعیب العنزی . از روات حدیث است .
ابوالغریف . [ اَ بُل ْ غ َ ] (اِخ ) عبیداﷲبن خلیفه . از روات حدیث است . او از صفوان بن عسال و از او ابوروق عطیةبن الحارث روایت کند.
ابوالغریف . [ اَ بُل ْ غ َ ] (اِخ ) یزیدبن الغریف . تابعی است و از علی علیه السلام روایت کند و صحبت عثمان درک کرده است و یک یا دو سال پس از سال 100 هَ . ق . درگذشت .
ابوالغریف. [ اَ بُل ْ غ َ ] ( اِخ ) ابن صعب یا ابن صعیب العنزی. از روات حدیث است.
ابوالغریف. [ اَ بُل ْ غ َ ] ( اِخ ) عبیداﷲبن خلیفه. از روات حدیث است. او از صفوان بن عسال و از او ابوروق عطیةبن الحارث روایت کند.
ابوالغریف. [ اَ بُل ْ غ َ ] ( اِخ ) یزیدبن الغریف. تابعی است و از علی علیه السلام روایت کند و صحبت عثمان درک کرده است و یک یا دو سال پس از سال 100 هَ. ق. درگذشت.
ابوالغریف. [ اَ بُل ْ غ َ ] ( اِخ ) عبیداﷲبن خلیفه. از روات حدیث است. او از صفوان بن عسال و از او ابوروق عطیةبن الحارث روایت کند.
ابوالغریف. [ اَ بُل ْ غ َ ] ( اِخ ) یزیدبن الغریف. تابعی است و از علی علیه السلام روایت کند و صحبت عثمان درک کرده است و یک یا دو سال پس از سال 100 هَ. ق. درگذشت.
کلمات دیگر: