کلمه جو
صفحه اصلی

جروله

لغت نامه دهخدا

( جرولة ) جرولة. [ ج ُ رَ وِ ل َ ] ( ع ص ، اِ ) زمین سنگناک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از ذیل اقرب الموارد ). جُرَوِل. ( ناظم الاطباء ) ( ذیل اقرب الموارد ). || یکی جرول به معنی سنگ. ( از معجم البلدان ). رجوع به این کلمه شود.

جرولة. [ ج َ وَ ل َ ] ( اِخ ) آبی است از آن غنی به اعلای نجد. ( منتهی الارب ) ( تاج العروس ) ( ناظم الاطباء ). اصمعی گوید: غنوی گفت : جروله آبی است از آن غنی به اعلای نجد و آن آبی است در قسمت شرقی کوه نیر و مقابل جروله آبی است که آن را حلوة گویند. رجوع به معجم البلدان شود.
جروله. [ ] ( اِخ ) کوه منقطعی است در خاک مغرب که غیر از اهلش کسی به آن مالک نشود.

جروله . [ ] (اِخ ) کوه منقطعی است در خاک مغرب که غیر از اهلش کسی به آن مالک نشود.


جرولة. [ ج َ وَ ل َ ] (اِخ ) آبی است از آن غنی به اعلای نجد. (منتهی الارب ) (تاج العروس ) (ناظم الاطباء). اصمعی گوید: غنوی گفت : جروله آبی است از آن غنی به اعلای نجد و آن آبی است در قسمت شرقی کوه نیر و مقابل جروله آبی است که آن را حلوة گویند. رجوع به معجم البلدان شود.


جرولة. [ ج ُ رَ وِ ل َ ] (ع ص ، اِ) زمین سنگناک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). جُرَوِل . (ناظم الاطباء) (ذیل اقرب الموارد). || یکی جرول به معنی سنگ . (از معجم البلدان ). رجوع به این کلمه شود.



کلمات دیگر: