کلمه جو
صفحه اصلی

جریسه

لغت نامه دهخدا

( جریسة ) جریسة. [ ج َ س َ ] ( ع اِ ) گوسفندی که شب به دزدی رفته باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج )( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ).

جریسة. [ ج َ س َ ] (ع اِ) گوسفندی که شب به دزدی رفته باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).



کلمات دیگر: