برداشتنی
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
برداشتنی، قابل رفع، رفع شدنی، برچیدنی، زدودنی
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- قابل برداشتن و بلند کردن . ۲- قابل گرفتن . ۳- قابل تحمل .
لغت نامه دهخدا
برداشتنی. [ ب َ ت َ ] ( ص لیاقت مرکب ) قابل برداشتن. درخور برداشتن. شایسته برداشتن. رجوع به برداشتن شود.
کلمات دیگر: