نبتة
امپول زدن
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
رها کردن، زدن، جوانه زدن، درکردن، سبز شدن، پرتاب کردن، عکسبرداری کردن، گلوله زدن، رها شدن، امپول زدن، فیلمبرداری کردن، درد کردن
جدول کلمات
آمپول زدن
تزریق
تزریق
تزریق
تزریق
پیشنهاد کاربران
آنژکسیون
آنژکسیون، تزریق
Get a shot
injection
give s. b an injection
کلمات دیگر: