کلمه جو
صفحه اصلی

به فرزندی پذیرفتن

فارسی به انگلیسی

adopt


فارسی به عربی

تبن , موسسة فرعیة

مترادف و متضاد

adopt (فعل)
فرا گرفتن، قبول کردن، اقتباس کردن، اتخاذ کردن، تعمید دادن، نام گذاردن، در میان خود پذیرفتن، به فرزندی پذیرفتن

affiliate (فعل)
اشنا کردن، پیوستن، در میان خود پذیرفتن، به فرزندی پذیرفتن، مربوط ساختن


کلمات دیگر: