التزام دادن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
وعد
مترادف و متضاد
گرو گذاشتن، عهد کردن، متعهد شدن، به سلامتی کسی باده نوشیدن، التزام دادن
فرهنگ فارسی
التزام سپردن . آنکه کسی قراری گذارد که خود را ملزم سازد .
لغت نامه دهخدا
التزام دادن. [ اِ ت ِ دَ] ( مص مرکب ) التزام سپردن. آنکه کسی قراری گذارد که خود را ملزم سازد. خواه با وثیقه و خواه بدون آن.
کلمات دیگر: