کلمه جو
صفحه اصلی

نیم سوز کردن

فارسی به انگلیسی

char

مترادف و متضاد

parch (فعل)
خشک شدن، بریان کردن، برشته کردن، نیم سوز کردن، تفتیدن، افتاب سوخته کردن

char (فعل)
انجام دادن، تبدیل به زغال کردن، نیمسوز شدن، کردن، نیم سوز کردن


کلمات دیگر: