کلمه جو
صفحه اصلی

قالب تهی کردن


برابر پارسی : مردن، جان سپردن

فارسی به انگلیسی

to resign ones life

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - خالی کردن قالب چیزی را ۲ - بیخود شدن ۳ - مردن فوت کردن .

لغت نامه دهخدا

قالب تهی کردن. [ ل َ / ل ِ ت َ / ت ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب )کنایه از مردن و بیخود شدن. ( آنندراج ) :
خواهم چو بهله با تو دمی همرهی کنم
دستی در آن کمر زده قالب تهی کنم.
تجلی ( از آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

در پارسی " کارپ تهی کردن " کالبد تهی کردن به چم جان باختن و مردن است.

مردن و بیخود شدن


کلمات دیگر: