برابر پارسی : پذیرفتکار، پذیرا
قبول کننده
برابر پارسی : پذیرفتکار، پذیرا
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
پذیرنده، قبول کننده
پذیرنده، قبول کننده
قبول کننده، موافق، جور، خوش اهنگ، هم نوا، هم اهنگ
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - آنکه چیزی را قبول کند قابل پذیرا ۲ - آنکه حواله و برات و مانند آن را بپذیرد .
پیشنهاد کاربران
متقبل
کلمات دیگر: