کلمه جو
صفحه اصلی

گیرایی


مترادف گیرایی : جذابیت، تاثیر

فارسی به انگلیسی

allure, appeal, attraction, attractiveness, charm, cuteness, drama, draw, fascination, grace, magnetism, piquancy, presence, spiciness


allure, appeal, attraction, attractiveness, charm, cuteness, drama, draw, fascination, grace, magnetism, piquancy, presence, spiciness, colors, kick, pull, atmosphere

فارسی به عربی

هیبة

مترادف و متضاد

جذابیت


تاثیر


۱. جذابیت
۲. تاثیر


charism (اسم)
گیرایی، عطیه الهی، جذبه روحانی، گیرش

charisma (اسم)
گیرایی، عطیه الهی، جذبه روحانی، گیرش

فرهنگ فارسی

۱ - قوت گیرندگی توانایی گرفتن : تن گوید : بار خدایا مرا بیافریدی بمانند پاره ای هیزم در دستم گیرایی نبود و در پایم روانی نبود . ۲ - جذابیت فریبندگی . ۳ - تاثیر نفوذ . ۴ - صید کردن . ۵ - اسارت گرفتاری .

فرهنگ معین

(حامص . ) جذابیت ، گرفتگی .

لغت نامه دهخدا

گیرایی. ( حامص ) عمل گیرا. حالت و چگونگی گیرا. صفت گیرا. قوت گیرندگی. قبض و تصرف و توانایی گرفتن و ضبط کردن. ( از ناظم الاطباء ) : تن گوید بار خدایامرا بیافریدی بمانند پاره هیزم ، در دستم گیرایی نبود و در پایم روانی نبود. ( تفسیر ابوالفتوح رازی ج 3 ص 301 ). || گرفتگی. ( ناظم الاطباء ). ابتلاء وگرفتار شدن. || تأثیر. جذب :
سعدی آتش زبانم در غمت سوزان چو شمع
با همه آتش زبانی در تو گیراییم نیست.
سعدی.
- گیرایی در چشم داشتن ؛ جاذب بودن : چشمان او گیرایی خاص داشت ؛ خاصیت جاذبیت در او بود. رجوع به گیرا شود.

گیرائی. ( حامص ) عمل گیرا. رجوع به گیرایی شود.

فرهنگ عمید

۱. گیرنده بودن، تاثیر، نفوذ.
۲. حالت مخصوص در سیمای شخص که دیگران را مجذوب سازد، جذابیت، فریبندگی.


کلمات دیگر: