کلمه جو
صفحه اصلی

لوندی


مترادف لوندی : دلال، طنازی، عشوه، عشوه گری، غمزه، غنج، کرشمه

فارسی به انگلیسی

lewdness, shrewishness, coquettishness, coyness, deviation from the conventional in a charming way, coquetry, flirtation

shrewishness, lewdness, coyness


coquetry, flirtation


مترادف و متضاد

shrewishness (اسم)
لوندی

دلال، طنازی، عشوه، عشوه‌گری، غمزه، غنج، کرشمه


فرهنگ فارسی

عمل لوند : می از جام کسان در کام کردن لوندی را حریفی نام کردن . ( امیر خسرو لغ. ) از هوا داری ما و تو چو مستغنی است یار ای رقیب این چاپلوسی ولوندی تا بکی . ( کمال خجندی لغ. )

لغت نامه دهخدا

لوندی. [ ل َ وَ ] ( حامص ) عمل لوند :
از هواداری ما و تو چو مستغنی است یار
ای رقیب این چاپلوسی و لوندی تا به کی.
کمال خجندی.

پیشنهاد کاربران

لندی = با ضم لام می تواند به معنی ولخرجی و هرزگی باشد
همان نیک مردان که تندی کنند
وگر تنگدستان که لندی کنند


عشوه گر
ناز و طناز


کلمات دیگر: