مترادف کرشمه باز : شیوه پرداز، طناز، عشوه ساز، عشوه گر، غماز، کرشمه پرداز، کرشمه ریز، کرشمه ساز، کرشمه طراز، کرشمه گر
کرشمه باز
مترادف کرشمه باز : شیوه پرداز، طناز، عشوه ساز، عشوه گر، غماز، کرشمه پرداز، کرشمه ریز، کرشمه ساز، کرشمه طراز، کرشمه گر
فرهنگ فارسی
( صفت ) آنکه کرشمه کند معشوقی که غمزه آرد : [ داری تو کرشمه باز سر مست سر رشت. هجر و وصل در دست ] . ( ابوالفیض فیاضی )
لغت نامه دهخدا
کرشمه باز. [ ک ِ رِ م َ / م ِ ] ( نف مرکب ) آنکه کرشمه کند. معشوقی که غمزه آرد. ( فرهنگ فارسی معین ). بکاربرنده ناز و کرشمه :
داری تو کرشمه باز سرمست
سررشته هجر و وصل در دست.
داری تو کرشمه باز سرمست
سررشته هجر و وصل در دست.
ابوالفیض فیاضی ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: