مترادف ماوا کردن : جا گرفتن، اقامت کردن، مقیم شدن، سکونت کردن، سکنا گزیدن، ماوا یافتن
ماوا کردن
مترادف ماوا کردن : جا گرفتن، اقامت کردن، مقیم شدن، سکونت کردن، سکنا گزیدن، ماوا یافتن
مترادف و متضاد
جا گرفتن، اقامت کردن، مقیم شدن، اقامت کردن، سکونت کردن، سکنا گزیدن، ماوا یافتن
فرهنگ فارسی
اقامت کردن و منزل کردن
لغت نامه دهخدا
ماوا کردن. [ م َءْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) اقامت کردن و منزل کردن و جای گرفتن و سکونت کردن. مأوا گرفتن. ( ناظم الاطباء ). مأوا یافتن.
کلمات دیگر: