مترادف گل و لای : شل، وحل
گل و لای
مترادف گل و لای : شل، وحل
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
پس از طغیان آب در رودخانه یا نهر مقداری رسوبات از خود باقی گذارد که آنرا گل و لای خوانند .
لغت نامه دهخدا
گل و لای. [ گ ِ ل ُ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) پس از طغیان آب در رودخانه یا نهر مقداری رسوبات از خود باقی گذارد که آنرا گل و لای خوانند. عَجَل. ( منتهی الارب ): تَسمیل ؛ گل و لای آوردن دلو از چاه. ضطیط و ضطط؛ گل و لای سخت. تقن ؛ گل و لای چاه.فراش ؛ گل و لای خشک شده بر روی زمین. ( منتهی الارب ).
پیشنهاد کاربران
mud
Poor Kathy fell flat on her face in the mud
کتی بیچاره صاف با صورتش افتاد تو گل ولای
Poor Kathy fell flat on her face in the mud
کتی بیچاره صاف با صورتش افتاد تو گل ولای
گِل و خاک ، باطلاق
هش
لجن
وحل
کلمات دیگر: