مترادف قذر : پلشت، پلید، چرک، غایط، کثیف، پنتی، شلخته، لچر
متضاد قذر : نظیف
چرکين , چرک , کثيف , زشت , کثيف کردن , پليد , کرم خورده , کرمو , شلخته , ناپاک , نجس , غير سالم , الوده
۱. پلشت، پلید، چرک، غایط، کثیف
۲. پنتی، شلخته، لچر ≠ نظیف
(قَ ذَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پلید گردیدن . 2 - (اِمص .) پلیدی . 3 - (اِ.) چرک . 4 - غایط . ج . اقذار.
(قَ ذِ) [ ع . ] (ص .) پلید، چرکین .
قذر. [ ق َ ] (ع ص ) پلید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). قَذِر. قَذُر. قَذَر. (منتهی الارب ). || (مص ) پلید بودن . (اقرب الموارد). پلید شمردن . || کراهت داشتن . (منتهی الارب ).
قذر. [ ق َ ذَ ] (ع ص ) پلید. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قَذر شود. || (مص ) پلید گردیدن . || (اِمص ) پلیدی . (منتهی الارب ). رجوع به قَذر شود.
قذر. [ ق َ ذِ ] (ع ص ) پلید. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قَذر شود.