کلمه جو
صفحه اصلی

قسری


مترادف قسری : اجباری، جبری

متضاد قسری : ارادی

فارسی به انگلیسی

mechanistic

مترادف و متضاد

اجباری، جبری ≠ ارادی


فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به قسر جبری اجباری مقابل ارادی طبعی . یا جنبش قسری . حرکت قسری .
یزید بن خالد

لغت نامه دهخدا

قسری . [ ق َ ] (ص نسبی ) نسبت است به قسر. (اللباب ). رجوع به قَسر شود.


قسری. [ ق َ ] ( ص نسبی ) نسبت است به قسر. ( اللباب ). رجوع به قَسر شود.

قسری. [ ق َ ] ( ص نسبی ) ( حرکت... ) در مقابل حرکت ارادی طبعی است ، و آن حرکتی است که به قسرقاسر تحقیق یابد مانند پرتاب سنگی به طرف بالا. رجوع به حکمت الاشراق چ انستیتو ایران و فرانسه ص 194 شود.

قسری. [ ق َ ] ( اِخ ) اسدبن عبداﷲ است. رجوع به اعلام زرکلی ، اسدبن عبداﷲ و اسدبن عبداﷲ قسری در همین لغت نامه شود.

قسری. [ ق َ ]( اِخ ) خالدبن عبداﷲبن یزیدبن اسد. امیر عراق بود. جد وی یزید صحبت رسول خدای را درک کرد. مردمی بسیار به وی منسوبند. ( اللباب ). و رجوع به اعلام زرکلی ، خالدبن عبداﷲ و اسدبن عبداﷲ قسری در همین لغت نامه شود.

قسری. [ ق َ ] ( اِخ ) یزیدبن خالد. رجوع به یزیدبن خالد در اعلام زرکلی شود.

قسری . [ ق َ ] (اِخ ) اسدبن عبداﷲ است . رجوع به اعلام زرکلی ، اسدبن عبداﷲ و اسدبن عبداﷲ قسری در همین لغت نامه شود.


قسری . [ ق َ ] (اِخ ) یزیدبن خالد. رجوع به یزیدبن خالد در اعلام زرکلی شود.


قسری . [ ق َ ] (ص نسبی ) (حرکت ...) در مقابل حرکت ارادی طبعی است ، و آن حرکتی است که به قسرقاسر تحقیق یابد مانند پرتاب سنگی به طرف بالا. رجوع به حکمت الاشراق چ انستیتو ایران و فرانسه ص 194 شود.


قسری . [ ق َ ](اِخ ) خالدبن عبداﷲبن یزیدبن اسد. امیر عراق بود. جد وی یزید صحبت رسول خدای را درک کرد. مردمی بسیار به وی منسوبند. (اللباب ). و رجوع به اعلام زرکلی ، خالدبن عبداﷲ و اسدبن عبداﷲ قسری در همین لغت نامه شود.


فرهنگ عمید

جبری، اجباری.


کلمات دیگر: