مترادف کاریزگر : چاه کن، کاریزساز، کاریزکن، مقنی
کاریزگر
مترادف کاریزگر : چاه کن، کاریزساز، کاریزکن، مقنی
مترادف و متضاد
چاهکن، کاریزساز، کاریزکن، مقنی
فرهنگ فارسی
( صفت ) کاریز کن کاریز کننده .
مقنی کاریز کن
مقنی کاریز کن
لغت نامه دهخدا
کاریزگر. [ گ َ ] ( ص مرکب ) مقنی. کاریزکن.
فرهنگ عمید
کسی که قنات حفر کند، کاریزکن.
کلمات دیگر: