مترادف لیچار : مزخرف، مهمل، ناپسند، ناروا، یاوه، مربا
لیچار
مترادف لیچار : مزخرف، مهمل، ناپسند، ناروا، یاوه، مربا
فارسی به انگلیسی
cutting, words, balderdash
vituperation
مترادف و متضاد
مزخرف، مهمل، ناپسند، ناروا، یاوه
مربا
۱. مزخرف، مهمل، ناپسند، ناروا، یاوه
۲. مربا
فرهنگ فارسی
مربا، سخنان بیهوده ودرهم ونامربوطنیزمیگویند
( اسم ) ۱- مربا( عموما ) . ۲- مربایی که از دوشاب سازند ( خصوصا ) . ۳- آنچه که از شیر ودوغ و ماست پزند : یکی غرم بریان و نان از برش نمکدان لیچار گرد اندرش . ( شا . لغ. ) ۴- سخن ناروا و ناپسند که باشخاص گویند .
( اسم ) ۱- مربا( عموما ) . ۲- مربایی که از دوشاب سازند ( خصوصا ) . ۳- آنچه که از شیر ودوغ و ماست پزند : یکی غرم بریان و نان از برش نمکدان لیچار گرد اندرش . ( شا . لغ. ) ۴- سخن ناروا و ناپسند که باشخاص گویند .
فرهنگ معین
(اِ. )۱ - (عا. )سخنان بیهوده وبی معنی . ۲ - مربا. ریچار، ریچال ، لیچال نیز گفته می شود. ،~ بار کسی کردن کنایه از: سخن درشت یا متلک نیش دار به کسی گفتن .
لغت نامه دهخدا
لیچار. ( اِ ) ریچار که مطلق مربا باشد عموماً و مربائی را که از دوشاب سازند خصوصاً و آنچه از شیر و دوغ و ماست بپزند به هر نحو که باشد. ( برهان ). لیچال :
یکی غرم بریان و نان از برش
نمکدان لیچار گرد اندرش.
از آن دوشاب چون لیچار گشتم.
لیچار. ( اِ ) گفتار بیهوده و گاهی مضحک و گاهی هرزه. رجوع به مدخل بعد شود.
یکی غرم بریان و نان از برش
نمکدان لیچار گرد اندرش.
فردوسی.
ترش دیدم جهانی رامن از ترس از آن دوشاب چون لیچار گشتم.
مولوی.
لیچار. ( اِ ) گفتار بیهوده و گاهی مضحک و گاهی هرزه. رجوع به مدخل بعد شود.
لیچار. (اِ) ریچار که مطلق مربا باشد عموماً و مربائی را که از دوشاب سازند خصوصاً و آنچه از شیر و دوغ و ماست بپزند به هر نحو که باشد. (برهان ). لیچال :
یکی غرم بریان و نان از برش
نمکدان لیچار گرد اندرش .
ترش دیدم جهانی رامن از ترس
از آن دوشاب چون لیچار گشتم .
یکی غرم بریان و نان از برش
نمکدان لیچار گرد اندرش .
فردوسی .
ترش دیدم جهانی رامن از ترس
از آن دوشاب چون لیچار گشتم .
مولوی .
لیچار. (اِ) گفتار بیهوده و گاهی مضحک و گاهی هرزه . رجوع به مدخل بعد شود.
فرهنگ عمید
۱. [عامیانه] سخنان بیهوده، درهم، و نامربوط.
۲. [قدیمی] = مربا
۲. [قدیمی] = مربا
گویش مازنی
/lichaar/ یاوه - لغز
۱یاوه ۲لغز
پیشنهاد کاربران
با ریچار دواملایی است - چاروادار، بار کردن!
که فرق می کند با
لیچال ( ریچال ) : مُربا، مُربایی که از شیره انگور ( دوشاب ) ، شیر، شکر، ماست و . . . درست کنند!
که فرق می کند با
لیچال ( ریچال ) : مُربا، مُربایی که از شیره انگور ( دوشاب ) ، شیر، شکر، ماست و . . . درست کنند!
لیچار : حرف بد و بی معنی و نسنجیده و گاهی توهین آمیز و ناپسند
لیچار بار کسی کردن یعنی حرف های توهین آمیز و مخرب به کسی زدن.
مثال :
مامان من دیگه خونه عمه اینا نمیرم.
چرا مگه چی شده؟؟
نیم ساعت اونجا بودم. خودش و بچه هاش هرچی لیچار بود باره ما کردن. چه فامیلای بدرنخوری داریم ما. دیگه نمیرم خونشون
لیچار بار کسی کردن یعنی حرف های توهین آمیز و مخرب به کسی زدن.
مثال :
مامان من دیگه خونه عمه اینا نمیرم.
چرا مگه چی شده؟؟
نیم ساعت اونجا بودم. خودش و بچه هاش هرچی لیچار بود باره ما کردن. چه فامیلای بدرنخوری داریم ما. دیگه نمیرم خونشون
کلمات دیگر: