کلمه جو
صفحه اصلی

قر شدن


برابر پارسی : غُرشدن، فرورفته، آماسیده

فارسی به انگلیسی

rupture

فرهنگ فارسی

غر شدن یا فرو شدن بعضی قسمتهای ظرف فلزین بواسطه تصادم با سنگی یا آجری و غیره .

لغت نامه دهخدا

قر شدن. [ ق ُ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) غر شدن. رجوع به غر و غری شود. || فروشدن بعضی قسمتهای ظرف فلزین به واسطه تصادم با سنگی یا آجری و غیره.

دانشنامه عمومی

دچار فتق بیضه شدن.دچار باد فتق شدن. آب آوردن کیسه بیضه ها



کلمات دیگر: