کلمه جو
صفحه اصلی

کشت و زرع


مترادف کشت و زرع : حراثت، حرث، زراعت، فلاحت، کشتگری، کشتکاری

فارسی به انگلیسی

cultivation, tillage

فارسی به عربی

مزرعة

مترادف و متضاد

tillage (اسم)
کشاورزی، خیش، کشت، کشت و زرع

plantation (اسم)
مزرعه، کشت و زرع

فرهنگ فارسی

زراعت . فلاحت . حرث

لغت نامه دهخدا

کشت و زرع. [ ک ِ ت ُ زَ ] ( ترکیب عطفی ،اِ مرکب ) زراعت. فلاحت. دهقنت. کشاورزی. برزیگری. برزگری. کشت. اَبکار. حرث. احتراث. ( یادداشت مؤلف ).

پیشنهاد کاربران

ورز

حرث. . . .


کلمات دیگر: