مترادف کانایی : بلاهت، حمق، نادانی
کانایی
مترادف کانایی : بلاهت، حمق، نادانی
مترادف و متضاد
بلاهت، حمق، نادانی
لغت نامه دهخدا
کانایی. ( حامص ) بلاهت. حماقت. نادانی و بیخردی :
نبیره که جنگ آورد با کیا
هم از ابلهی است و کاناییا.
من سخن گویم تو کانایی کنی
هر زمانی دست بر دستت زنی.
نبیره که جنگ آورد با کیا
هم از ابلهی است و کاناییا.
فردوسی.
- کانایی کردن ؛ خود رابه نادانی و بلاهت زدن. تظاهر به حماقت و بیخردی کردن : من سخن گویم تو کانایی کنی
هر زمانی دست بر دستت زنی.
رودکی.
فرهنگ عمید
نادانی، کودنی: من سخن گویم تو کانایی کنی / هر زمانی دست بر دستی زنی (رودکی: ۵۴۰ ).
کلمات دیگر: