مترادف گلاویز : درآویختن، درگیر، دست به یقه
گلاویز
مترادف گلاویز : درآویختن، درگیر، دست به یقه
فارسی به انگلیسی
فرهنگ اسم ها
اسم: گل آویز (دختر) (فارسی) (گل) (تلفظ: gol āviz) (فارسی: گلآويز) (انگلیسی: gol aviz)
معنی: گلِ آویز، گل گوشواره، ( = گلِ آویز )، گلی زینتی به شکل زنگوله و قرمز رنگ، گیاه همین گل که از خانواده ی مورد است، مرکب از گل + آویز ( آویخته شده )
معنی: گلِ آویز، گل گوشواره، ( = گلِ آویز )، گلی زینتی به شکل زنگوله و قرمز رنگ، گیاه همین گل که از خانواده ی مورد است، مرکب از گل + آویز ( آویخته شده )
مترادف و متضاد
گل گوشواره، گل اویز، فوکسیه
گل اویز
۱. درآویختن
۲. درگیر، دستبهیقه
فرهنگ فارسی
آویخته، آویزانگلاویزشدن:باهم دست به یخه شدن، گریبان یکدیگرراگرفتن، بهم آویختن دونفرهنگام زدوخوردیاکشتی گرفتن
( اسم ) آویز
گل آویز که برای زینت کاشته میشود و رنگ قرمز مخصوص دارد .
( اسم ) آویز
گل آویز که برای زینت کاشته میشود و رنگ قرمز مخصوص دارد .
فرهنگ معین
(گَ ) (ص فا. ) دست به گریبان ، دست به یقه .
لغت نامه دهخدا
گلاویز. [ گ ُ ] ( اِ مرکب ) گل آویز که برای زینت کاشته میشود و رنگ قرمز مخصوص دارد. ( گیاه شناسی گل گلاب ص 232 ). رجوع به هرمزدنامه پورداود ص 220 و 221 شود.، ( گل آویز ) گل آویز. [ گ َ ] ( نف مرکب ) دست به گریبان. دست به یقه. مرکب است از گلو و آویز. آویختن.
گلاویز. [ گ ُ ] (اِ مرکب ) گل آویز که برای زینت کاشته میشود و رنگ قرمز مخصوص دارد. (گیاه شناسی گل گلاب ص 232). رجوع به هرمزدنامه ٔ پورداود ص 220 و 221 شود.
فرهنگ عمید
آویخته، آویزان.
* گلاویز شدن: (مصدر لازم ) [عامیانه] با هم دست به یخه شدن، گریبان یکدیگر را گرفتن، به هم آویختن دو نفر هنگام زدوخورد یا کشتی گرفتن.
* گلاویز شدن: (مصدر لازم ) [عامیانه] با هم دست به یخه شدن، گریبان یکدیگر را گرفتن، به هم آویختن دو نفر هنگام زدوخورد یا کشتی گرفتن.
آویخته؛ آویزان.
〈 گلاویز شدن: (مصدر لازم) [عامیانه] با هم دست به یخه شدن؛ گریبان یکدیگر را گرفتن؛ به همآویختن دو نفر هنگام زدوخورد یا کشتی گرفتن.
دانشنامه عمومی
باهم در گیر شدن، بر روی هم زدن، دیدم دو گنجشک باهم گلاویز شدند و گربه یی هردو را بلعید
پیشنهاد کاربران
گَلاویز: گَل آویز=به چیزی آویخته شدن - بند شدن به چیزی بصورت آویخته/ در اصطلاح عامیانه درگیر شدن. دست به یقه شدن
معنی گَل به معنی به چیزی چسبیدن، با چیزی آمیخته شدن، قاطی شدن/ این واژه ( گَل ) در گویش یزدی زیاد به کار می رود
معنی گَل به معنی به چیزی چسبیدن، با چیزی آمیخته شدن، قاطی شدن/ این واژه ( گَل ) در گویش یزدی زیاد به کار می رود
کلمات دیگر: